انسان وتضادهایش

نومیدی هنگامی که به مطلق می رسد یقینی زلال و آرام بخش می شود...

انسان وتضادهایش

نومیدی هنگامی که به مطلق می رسد یقینی زلال و آرام بخش می شود...

هبوط

...بر دهانه این تونل خلوت و ساکت که انتهایش به سرزمین های افسانه می پیوندد به قدرت و شوق داد می کشیدم بر روی این شبکه تار عنکبوت جامعه پیچ در پیچی که مرا همچون گلی در خود می فشرد و می مکید فریاد کشیدم و سر در حلقوم خویش فرو می بردم و بر سر این منی که از همه رنگها شسته بود فریاد می زدم...

...از تاریک و روشن سحر گاهی که کاروان بشری در فضای مهگون اساطیر به راه افتاد با انها همراه شدم و همه دنیای افسانه ها و جادو ها و اسطوره ها را گشتم تا به مرز تاریخ رسیدم و همه تمدن ها و مذهب های تاریخی را دیدم و شناختم و در همه مکتب ها با حکیمان و عالمان و ادیبان و شاعران و هنرمندان همسخن شدم و در محفل همه پیامبران حضور یافتم و رسیدم به حال، شرق را گشتم و غرب را گشتم همگام با اندیشه و احساس گام به گام آمدم تا رسیدم به تنهایی به غربت به کویر!

...و این است آن غار افلاطونی  که زندگی نام دارد و تنها کسانی زندگی ارام و سعادتمندانه ای می توانند داشت که از بیرون بی خبرند...  و در این غار تنها انسان است که میداند با گیاه و حیوان هم خانه است... و سرچشمه همه رنج هایش در همین اگاهی است تصادفی نیست که آن (میوه ممنوع) را که در بهشت خورده(درخت بینایی) گفته اند...

و این است معنای بی پایان ان حقیقت جاویدی که (هبوط ادم)نام دارد وعصیان آدم.....


می گویم: کویر چه زیباست اگر شریعتی خوانده باشی!!!


آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم...

آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم که به کجا می رویم؟

آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم منِ جوانِ شیعه چه وظایفی دارم؟

آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم کشورمان به کجا  می رود؟

آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم جامعه ما به کجا می رود؟

آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم سرنوشت ما چه می شود؟

آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم مردم دیروز ما با امروز چه تفاوتی دارند؟

آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم هدف زندگی چیست؟

آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم دین چه کاربردی دارد؟

آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم...



آیا تا به حال از خودمان نپرسیده ایم فساد موجود در جامعه از چیست؟

آیا تا به حال از خودمان نپرسیده ایم جوان جامعه چرا منحرف شده است؟

آیا تا به حال از خودمان نپرسیده ایم سیاست برای چه بود؟

آیا تا به حال از خودمان نپرسیده ایم چرا سیاست زده شده ایم؟

آیا تا به حال از خودمان نپرسیده ایم چرا بی غیرت شدیم؟

آیا تا به حال از خودمان نپرسیده ایم ...


می دونم، نپرسیده ایم!!

و کاش اگر پرسیده ایم، عالم بی عمل نباشیم...



"یک لحظه خود را در مقام مرده پندار و بنگر که دیگر قادر به زبان بازی و فلسفه بافی نیستی... آیا از گذشته ی خود راضی هستی؟؟!!!"

از علامه احمد مفتی زاده (روحش شاد)





بارون رو دوست دارم هنوز...

دیشب برای اولین بار بارون اومد!!

و من متوجه ریزش بارون نشدم!!

خیلی بد شد!!


ساده بنظر میرسه، اما واقعا حیف شد. حیف شد که ایستادن در زیر بارون رو از دست دادم! حیف شد که رحمت خداوندی رو حس نکردم!


نمی دونم تا حالا شده براتون که بخواین دستاتونو باز کنین و دلتون بخواد آغوشتون اینقدر جا داشته باشه که همه ی منظره پیش روتون رو در آغوش بکشین! من خیلی وقتا این حس رو دارم!!


آخ که چه حسی داره تو بارون قدم زدن!!


بارون رو دوست دارم هنوز

چون تو را یادم میاره...




با خوندن اینا احتمالا یاد یه آدم عاشق افتادین؛ باید بگم که من عاشق نیستم،اما عشق رو دوست دارم!



بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست...

آنچه میخواهیم نیستیم و آنچه هستیم نمیخواهیم،


آنچه دوست داریم نداریم و آنچه داریم دوست نداریم،


و عجیب است هنوز امیدوار به فردائی روشن هستیم.


ساعتها را بگذارید بخوابند،


بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست.




(زنده یاد دکتر شهید شریعتی)



دین داران واقعی

مردم بندگان دنیایند و دین تنها بر زبانشان جاری است، هنگامی که زندگیشان سرشار است، دین‌گرایند. ولی هنگامی که در تنگنای بحرانها قرار گرفتند، دین‌داران واقعی اندک می‌گردند.

.:: امام حسین (ع) ::.


نپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزموده‌اند و لا غیر؛ صحرای بلا، به وسعت همه تاریخ است...

ای دل؛ تو چه می‌کنی؟ می‌روی یا می‌مانی؟

داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند...


 .:: شهید مرتضی آوینی ::.

شهید قلب تاریخ است...

این که حسین (ع) فریاد می‌زند ـ پس از این که همه عزیزانش را در خون می‌بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی‌بیند ـ فریاد می‌زند که «آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سؤال انتظار حسین (ع) را از عاشقانش بیان می‌کند و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قایلند اعلام می‌نماید.

هرکس زنده بودن را فقط در یک لش متحرک نمی‌بیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین (ع) را با همه وجودش می‌بیند، حس می‌کند و مرگ کسانی را که به ذلت‌ها تن داده‌اند، تا زنده بمانند، می‌بیند.

 آنها نشان دادند، شهید نشان می‌دهد و می‌آموزد و پیام می‌دهد که در برابر ظلم و ستم، ای کسانی که می‌پندارید: «نتوانستن از جهاد معاف می‌کند»، و ای کسانی که می‌گویید: «پیروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد که بر خصم غلبه شود»، نه! شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن، با مرگ خویش بر دشمن پیروز می‌شود و اگر دشمنش را نمی‌کشد، رسوا می‌کند.

و شهید قلب تاریخ است، هم‌چنان‌که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی می‌دهد. جامعه‌ای که رو به مردن می‌رود، جامعه‌ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست داده‌اند و جامعه‌ای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعه‌ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه‌ای که احساس مسؤولیت را از یاد برده است، و جامعه‌ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است، و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است، شهید همچون قلبی، به اندام‌های خشک مرده بی‌رمق این جامعه، خون خویش را می‌رساند و بزرگ‌ترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل،‌ ایمان جدید به خویشتن را می‌بخشد.

شهید حاضر است و همیشه جاوید.

 وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه‌ات نیستی، هرکجا که می‌خواهی باش، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است.

شهادت «حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ» است.


دکتر علی شریعتی "حسین وارث آدم"



آیا شجریان چهره ماندگار ماست؟!!

من موسیقی دان نیستم و چندان علاقه ای نیز به موسیقی ندارم. این نداشتن علاقه یک موضوع شخصی است، بنابراین کاری به صدای آقای شجریان ندارم. صدایش باشد متعلق به همه کسانی که صدایش را دوست دارند.
اما در گوشه و کنار می شنویم که چرا در همایش چهره های ماندگار شجریان نباشد و فلانی باشد؟ و یا چرا اینها از روی خوش آمد و تملق گویی و غیره اعمال سلیقه می کنند؟! چرا ربنای او در ماه رمضان پخش نمی شود؟ و حرفهایی از این قبیل.
ناگریز دیدم مطالبی گردآوری! و بنویسم که البته چیز جدیدی نیست و نگاهی به تاریخ گذشته و حال است.

شجریان اگر صرفا یک خواننده بود که مطمئنا با او مثل خواننده و با معیار هنرش رفتار و تقدیر می شد. اما شجریان خود نخواسته و نمی خواهد که صرفا یک خواننده باشد. گاهی می گوید که من سیاسی نیستم، اما همیشه اظهارنظرهای بحث برانگیز سیاسی می کند که همیشه مورد سوء استفاده دشمنان جمهوری اسلامی قرار می گیرد.
شجریان درحالی بر ضد جمهوری اسلامی و انقلاب اظهارنظر می کند که کارشناسان امور فرهنگی و هنری معتقدند که شجریان تمامی ثروت‌های هنری و مادی و معنوی خود را مدیون انقلاب اسلامی است، چرا که با وقوع انقلاب 1357 بساط بسیاری از خوانندگان کوچه بازاری و سنتی برچیده شده و در واقع میدان فعالیت به دست شجریان و یکی دو نفر دیگر افتاد و صدا و سیما نیز در معرفی او به مردم نقشی به‌سزا ایفا کرد.
شجریان که در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی سال 1357 در یک منزل استیجاری در یکی از نقاط تهران زندگی می‌کرد، اینک او به عنوان یکی از مردان ثروتمند ایرانی محسوب می‌شود. (طبق گفته های خودش در بی بی سی فارسی)

اگر گفته هایش را در مصاحبه با بی بی سی و تلویزیون استرالیا! پیگیری کنید حقیقتا گمان کنم متعجب شوید. ایشان حتی به پخش صدایش روی تصویر ورود امام خمینی به ایران هم اعتراض داشته و دارد. امام خمینی که مورد اتفاق همه سیاسیون ایران است! حرفهای جالب دیگری هم دارد... جدایی دین از سیاست! و ....

گزیده هایی از مصاحبه های شجریان در رسانه های مختلف

1- شجریان در اعتراض به پخش تصویر امام خمینی (ره) بر روی تصنیف «ایران ای سرای امید» به بی‌بی‌سی فارس می‌گوید: «آن آهنگ یک حالت رستاخیزی را در جامعه نشان می‌دهد اما دیدم که اینها روی این آهنگ تصویر آقای خمینی را نشان می‌دهند که دارد از پله‌های هواپیما پایین می‌آید، خب من این آهنگ را برای ایشان نخواندم که! و دیدم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی دارد از آهنگ‌های من سؤاستفاده اینجوری می‌کنند.»

2- شجریان با بی‌بی‌سی فارسی: «حقیقتش من از اولش هم انقلابی نبودم ولی دور و بر من همه‌اش افرادی بودند که گرایش سیاسی و چپی داشتند و مجبور بودم توی آن بچه‌ها باشم، چون اطراف من همه سیاسی حرف می‌زدند»

3- شجریان به سی‌ان‌ان گفت: «در طول 31 سال گذشته حتی یک هفته یا یک روز هم احساس شادی نکردم!»

4- شجریان در تلویزیون استرالیا گفت: «30 سالی است که مذهب در سیاست وارد شده و حکومت را به دست گرفته و نتیجه بسیار بدی داشته است! و همه! به این باور رسیده‌اند که باید دین و مذهب از سیاست جدا شود...»

5- شجریان در پاسخ به سؤال خبرنگار شبکه تلویزیونی اس.‌بی.‌اس استرالیا درباره این که با خواندن آواز دخترش در برابر مردان و ترانه‌های سیاسی خود آیا قصد دارد با این کارها با جمهوری اسلامی دهن‌کجی کند، می‌گوید: «آن‌ها راه خودشان را می‌روند و می‌گویند قوانین الهی است و قابل تعویض نیست ... آنها کار خودشان را می‌کنند و ما هم کار خودمان را می‌کنیم

اینها تنها گوشه هایی از اظهارنظرهای صریح شجریان است.

البته تناقض‌‌گویی‌های فراوانی هم در نظرات شجریان در این برنامه وجود دارد. محمدرضا شجریان در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی توضیح می‌دهد که در زندگی‌اش هیچ‌گاه گرایش سیاسی خاصی نداشته ولی می‌گوید که همیشه با خواسته‌های مردم برای آزادی و دموکراسی هم‌سو بوده است، یعنی از یک طرف خود را خارج از چارچوب‌های تعریف شده سیاسی به حساب می‌آورد و از طرف دیگر تندترین انتقادات خود را به رئیس جمهور و نظام جمهوری اسلامی بیان می‌کند.

چندی پیش روزنامه نگاری در یادداشت های خود بین هنر و سیاست شجریان تمایز قائل شده بود و از مسئولان خواسته بود که این دو مقوله را با هم مخلوط نکنند! این در حالی است که جناب شجریان این دو مقوله را آنچنان با هم مخلوط کرده که اینک به هیچ عنوان نمی‌توان میان آنها نقطه تمایزی قایل شد.

حال جای این سؤال اساسی باقی است، فردی که هیچگونه اعتقادی به نظام جمهوری اسلامی ندارد، چرا و به چه دلیلی باید صدای او از رسانه ملی پخش شود؟ یا در چهره های ماندگار او را ماندگار بنامیم؟!  و یا با پول بیت المال او را تجلیل کنیم؟!
شجریانی که با مواضع ضد انقلابی خود به نوعی وطن فروشی را در رسانه‌های جهان به عینه به نمایش گذاشت و در هر کشوری و در هر رسانه‌ای طبل رسوایی جمهوری اسلامی را به زعم خویش نواخت و حتی اوج بی‌اعتقادی خود را به امام امت، آن مراد ملت ایران نشان داد، چه ضرورتی دارد که صدای چنین فردی که با صراحت به باورهای اعتقادی مردم ایران تاخته است، اینک در پای سفره ارزشمند افطار پخش شود و به راستی چرا باید ملت ایران با صدای فردی که به ارزش‌های آنها خیانت و توهین کرده است، روزه خود را افطار کنند؟

به واقع اگر ما دین را میزان نگرش خود قرار دهیم، به نظر شما چه رویکردی را باید در مقابل این شخص اتخاذ کنیم؟؟!! حال آنکه سیاست ما باید! عین دیانت ما باشد.


پی نوشت: گفتار بالا تطهیری برای تمامی عملکرد دولتمردان جمهوری اسلامی نیست!