انسان وتضادهایش

نومیدی هنگامی که به مطلق می رسد یقینی زلال و آرام بخش می شود...

انسان وتضادهایش

نومیدی هنگامی که به مطلق می رسد یقینی زلال و آرام بخش می شود...

روز معلم گرامی باد

امام على(سلام الله علیه):

قُمْ عَن مَجلِسِکَ ِلأبیکَ و مُعَلِّمِکَ و إن کُنتَ أمیراً.

به احترام پدر و معلّمت از جاى برخیز، گرچه فرمان‏روا باشى.



روز معلم بر همه معلمان مبارک باد. و مخصوصا بر پدر گرامی. روزت مبارک

مادر

اگر 4 تکه نان خوشمزه باشد و شما 5 نفر باشید، کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید "مادر" است‎!

ایرانی ها و غربی ها

غربیها همه چیز را به خودشان واگذار می کنند و ما ایرانیها همه چیز را به خدا ،

که هر دو اینها بد است و باید طراحی ها و پیش بینی های لازم و عملیاتی را خودمان بکنیم و در ضمن خدا را هم فراموش نکنیم وبدانیم دستی بالای همه اینها هست.


غرب شناسی : دکتر عباسی

لطفا عکسارو نبینین!!

لینک زیر شامل یه سری عکسه! اگر دل نازکی دارین و رقیق القلب هستین، نبینین! شاید حالتون بد شه! شاید سردرد بگیرین! شاید هم شب خوابتون نبره! شاید....


شهدای بحرین


دردمندان حقوق بشری!

بحرین در خاک و خون می‌غلطد؛
آقایان و خانم‌های حقوق بشر! صدایتان در کجا خفه شده است؟!
...
رونوشت به:
شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل!
بیانیه نویسان سبزکی حقوق بشر دوست ایران!
خانم کاترین اشتون!
خانم آنجلینا جولی جهت سفر صلح طلبانه به بحرین!
فمینست‌های داخلی و خارجی جهت انتشار یک خط بیانیه برای حمایت از "آیات القُرمُزی"!
سازمان دیده‌بان حقوق بشر!
برادر چشم بادامی سازمان مللی‌مان "بان کی مون"!
اعضای اتحادیه عرب ضد عربی!!!
سازمان کنفرانس اسلامی جهت تشکیل یک کنفرانس فوری!
و بقیه شعار دهندگان با مزد و بی مزد و مواجب شیطان بزرگ!


گردش خون در رگ های زندگی

گردش خون در رگ های زندگی شیرین است اما ریختن آن پای محبوب شیرین تر ! و نگو شیرین تر، بگو بسیار شیرین تر است....


سرور شهیدان اهل قلم ::. سید مرتضی آوینی


می خواست (نمی خواست) تنها باشه!

مرد از راه می رسه.

ناراحت و عبوس!

زن:چی شده؟
مرد:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که زنش بی خیال شه و بره پی کارش)
زن حرف مرد رو باور نمی کنه: یه چیزیت هست.بگو!
مرد برای اینکه اثبات کنه راست می گه لبخند می زنه
زن اما "می فهمه"مرد دروغ میگه:راستشو بگو یه چیزیت هست
تلفن زنگ می زنه
دوست زن پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن

(مرد در دلش خدا خدا می کنه که زن زودتر بره )

زن خطاب به دوستش: متاسفم عزیزم.جدا متاسفم که بدقولی می کنم.شوهرم ناراحته و نمی تونم تنهاش بذارم!
مرد داغون می شه
"می خواست تنها باشه"

...............................................................................


مرد از راه می رسه

زن ناراحت و عبوسه
مرد:چی شده؟
زن:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که شوهرش برای فهمیدن مساله اصرار کنه
و نازشو بکشه)
مرد حرف زن رو باور می کنه و می ره پی کارش
زن برای اینکه اثبات کنه دروغ می گه دو قطره اشک می ریزه
مرد اما باز هم "نمی فهمه"زن دروغ میگه.
تلفن زنگ می زنه
دوست مرد پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
‏(زن در دلش خدا خدا می کنه که مرد نره )
مرد خطاب به دوستش: الان راه می افتم!
زن داغون می شه
"نمی خواست تنها باشه"‏