انسان وتضادهایش

نومیدی هنگامی که به مطلق می رسد یقینی زلال و آرام بخش می شود...

انسان وتضادهایش

نومیدی هنگامی که به مطلق می رسد یقینی زلال و آرام بخش می شود...

اینجا فقط بچه ها برف را می فهمند!!

اصفهان هم برف آمد! آیا خبری از این زیباتر هم هست؟!!

برای ما که به کم قانعیم، برف بدک نبود. آن هم برای ما که زندگی در خطه کویر را تجربه کرده ایم. اینجا فقط بچه ها برف را می شناسند و دیگر هیچ!! برای آدم بزرگهای کوچه بازار که برف همان قصه هوای سرد است و سرما و یخبندان!! البته همه خوشحال شده اند؛ اما کاش میدیدین دختربچه هارو که آنچنان در میان برف می دویدند که انگار هیچ چیز دیگه ای تو دنیا براشون مهم نیست! صدای خنده هاشون زیبایی برف رو صدچندان می کرد.


آری، اینجا فقط بچه ها برف را می فهمند!!


پ .ن : امروز برنامه ی قدم زدن عظمایی!! رو برای خودم تدارک دیده ام. می خوام برم اون قدر قدم بزنم*، اون قدر قدم بزنم، اون قدر قدم بزنم ... تا دلم از خفه گی درآد!!!


توضیح نوشت: اون قدر قدم بزنم یعنی: اون قدر که پام درد بگیره؛ من فقط وقتی قدم زدن بهم حال میده که پام دیگه نای راه رفتن نداشته باشه!!!


توضیح نوشت 2 : مسیر مناسب برای قدم زدن از خاجو تا ناژوون و در مسیر زاینده رود می باشد!!



پروردگارا!! ما قدر نعمتهای تو را نمی دانیم!!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد